×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلتنگی هایه من

خدایا

خدایا یادته پارسال ماه رمضون؟

 

با چه زجری برام سپری شد

 

خدایا یه سال از اون ماجرای تلخ میگذره

 

دقیقا اول ماه رمضون بود که همه چیز تموم شد

 

کل  ماه رمضونو اشک ریختم و دعا کردم

 

یه ماه ندیدمش

 

اونم کی؟ سحری که هر روز پیش عشقش بود

 

سحری که یه لحظه دوریشو تحمل نمیکرد

 

اما خوب شد یه ماه با خودم و تو

 

حسابی خلوت کردم

 

یه ماه رمضون دیگه اومد و من هنوز

 

دستام به سوی توست و حاجتمو ازت می خوام

 

خدایا به حق این ماه عزیز

 

این ماهی که گفتی بهترین ماه توست

 

اول حاجت همه دوستا و آشناهامو بده

 

اگه اون گوشه کنارا جایی موند

 

حاجت منو هم بده

 

خدایا دلم گرفته

 

همش فکر می کنم خیلی گناهکارم

 

فکر می کنم ازت دورم

 

هر سال ماه رمضون که میاد

 

حس می کنم از سال قبل دورتر شدم

 

خودت کمکم کن

 

نمیدونم چرا.......

 

اما حس می کنم گناهام مثل یه دیوار

 

 بین من و تو فاصله انداخته

 

می خوام امسال با کمک تو این دیوارو خراب کنم

 

اما نه فقط واسه ماه رمضون

 

نمی خوام ماه رمضون که تموم شد

 

دوباره .......

 

خدایا یادته وقتی بهش گفتم

 

من واست ارزش قائل شدم که بهت زنگ زدم

 

 چی گفت؟

 

گفت واسه کسی ارزش قائل شو

 

 که واست ارزش قائل بشه

 

من بهش گفتم

 

مهم این نیست که تو واسه من

 

من واسه تو

 

دیگران واسه ما

 

یا ما واسه دیگران ارزش قائل شیم

 

مهم اینه که خدا واسمون ارزش قائل بشه

 

تا تو هر دوتا دنیا خوشبخت بشیم

 

خدایا خیلی دلم واسه لحظه ی

 

شیرین افطار تنگ شده بود

 

همون نیم ساعتی که قبل از افطار

 

باهات راز و نیاز می کردم

 

یا بعد اذان صبح تو رخت خواب

 

آروم اشک میریختم

 

هیچ یادم نمیره

 

شب قدر تو امام زاده

 

من و آمنه چقدر گریه کردیم

 

اون شب ازت خواستم منو ببخشی

 

اما واسه این کار لازم بود اول من همه ی

 

اونایی که میشناختمو ببخشم

 

خیلی سخت بود واسم

 

کسی که اینقدر اذیتم کرده بود

 

کسی که باعث زجر کشیدنم شده بود

 

یا کسی که باعث جداییم شده بود

 

رو ببخشم

 

اون شب تا سحر گریه کردم و همرو بخشیدم

 

امیدوارم تو هم منو بخشیده باشی

 

آمنه تنها کسی بود که اون شب

 

فهمید من چی کشیدم

 

خدایا من اون لحظه

 

یه شونه می خواستم واسه تکیه دادن

 

شونه ای که سنگینی سرمو تحمل کنه

 

و بتونم بار غصه هامو با اشک توی دستاش بریزم

 

یادته خدایا!!!!!!

 

لحظه ی قرآن به سر گرفتن

 

هوای سرد پاییزی

 

اون همه جمعیتی که تو سرما نشسته بودن

 

چه هیاهویی به پا شد

 

همه اشک میریختن و داد میزدن

 

ازت حاجت می خواستن

 

قبلنا ماه رمضون قرآنو ختم می کردم

 

اما چند سالی اینقدر با درسام

 

و کارای دیگه مشغولم

 

که نتونستم ختمش کنم

 

اما تا جایی که بتونم میخونم

 

خدایا می خوام دیگه امسال

 

تو کتاب زندگیم

 

بنویسی این دنیا

 

با اونی که می خوام زندگی کنم

 

می خوام امسال حاجتمو ازت بگیرم

 

پارسال گفتم صبر می کنم

 

دیدی صبر کردم تا یه سال گذشت

 

اما خدایا من که مثل ایوب نیستم

 

صبر منم یه روزی تموم میشه

 

من نمیتونم تا آخر عمر مثل یعقوب

 

منتظر بوی پیراهن یوسف باشم

 

اخه یوسف من جلو چشمه

 

اما دستم بهش نمیرسه

 

میبینمش اما قلبم بیشتر میگیره

 

وقتی میبینم هستی من ........

 

خدایا تو رو به این قرآنی که

 

تو این ماه عزیز نازل کردی

 

تورو به امام علی (ع) که تو این ماه

 

فرقشو شکافتن

 

تورو به شبهای قدر

 

امسال دیگه دستمو خالی نذار

 

امسال حاجتمو بده

 

من هنوزم امیدوارم و منتظر

 

خیلی ها میگن اشتباه می کنم

 

اما اگه حتی یه قطره ته لیوان

 

عشق من و ........ مونده باشه

 

بازم منتظر میمونم

 

چون به بارون رحمت تو امیدوارم

 

چون همیشه می خوام نیمه پر لیوان رو ببینم

 

خدایا همه تنهام گذاشتن

 

میگن راهم اشتباست

 

چرا یه طرفه قضاوت می کنن

 

خودت خوب میدونی من با یه نگاه

 

عاشق کسی نشدم

 

میدونی خیلی طول کشید که

 

عقل و احساسم با هم اونو انتخاب کردن

 

خودت میدونی که من رو حرف تو حرف نزدم

 

الانم منتظرم چون به حکمت تو اعتقاد دارم

 

خودت  واسم برش گردون

 

خودت سرنوشتم با اون بنویس

 

خودت تنهام نذار

 

من منتظرتم تو این ماه

 
پنجشنبه 5 مهر 1386 - 8:20:39 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

12868 بازدید

13 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

22 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements