×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دلتنگی هایه من

غم

 
   چه غم انگيز است بار سختی ها را به تنهايی به دوش کشيدن و رنج ها را در سکوت و انزوای محض گريستن.
 
و چه تلخ است خنده آن زمان که می خندی تا گريه هايت را پنهان کنی
 
.و چه سخت است آرام و بی صدا در درون خود شکستن و چه عجيب است زندگی−همان کودکی که ما را بسان عروسکی بازيچه خود قرار داده
 
و هر زمان به سويی می کشد−
   و تو آن زمان که رنج ديگران بر اندوهت می افزايد اما هيچ کس از رنج تو آگاه نيست،
 
آن زمان که در اوج اندوه پناهی جز سايه گاه ديوار سرد و خا موش نمی يابی،آن زمان که بار غصه بر شانه هايت سنگينی می کند
 
 و انتظار کمک هيچ گاه به پايان نمی رسد،آن زمان که آرزوها را در گور سرد خاطرت دفن می کنی و
 
 بر چهره ات سيلی می زنی تا زير ضربه های غم،خم به ابرو نياوری،آن زمان که صدای گنگ و مبهم خنده در گلويت می شکند
 
و بر سر بغض های کهنه ات هجوم می آورد اما دستی نيست تا گره از بغض هايت بگشايد،
 
آن زمان که در کوچه پس کوچه های تاريک زندگی ات تک ستاره ای فا نوس راهت نيست،
 
آن زمان که هيچ کس صدای فرياد های بی صدايت را نمی شنود،
 
آن زمان که هيچ کس تو را حس نمی کند و آن زمان که هم زبان تو همدل ديگری است،
 
تنهايی را با تمام وجود حس می کنی.
 
 
   و چه غم انگيز است تنهايی.


چهارشنبه 4 مهر 1386 - 7:02:40 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

12863 بازدید

8 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

17 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements