آره .. دوستش داشتم . . اون مثل من بود . . هیچ وقت به اون نمی رسیدم . .
چون دینمون یکی نبود . . اما بهش دلبسته بودم . . عاشقش بودم . . با تمام وجودم . .
من به عهدم داشتم وفا می کردم . . اما اون پیمانش رو شکست . . عشقم زد زیر دلش . .
وقتی چشماش یادم میاد . . چشمام میشه پر از اشک . . اشکایی که دیگه معنی نمیده . .
حالا یه سوال دارم خدا؟
چرا؟
پشت این چرا هزارتا سواله که همیشه توی دلم بوده ولی تو می دونی اما سکوت می کنی..
حالا منو ببین . . مثل شب تاریکم . . مثل اون سکوت کردم . .
من شکستم اما جز تو هیچ کس این ویرانی رو حس نکرد .. اما بازم سکوت کردی .. آخه سکوت تا کی . .
دوست دارم همیشه تنها باشم .. همیشه شب باشه . همیشه تاریک باشه . .
از خودم متنفرم چون جز غم هیچی نیستم
..
اما بنده هات فقط لبخندای منو میبینن....
چشمامو ببین . . دیگه تار می بینه . . چون خستم . . شبا ببین . . تا صبح سکوت شب و تحمل می کنم . . .
پشت لبخندامو ببین....
تو میبینی.. تو می تونی ببینی..........
اون رفت بدونه اینکه منو ببینه . . خود خواهانه . . حالا جز کینه هیچی برام نمونده
کینه . نفرت . نفرین . سکوت . تار . تاریک ................................
12864 بازدید
9 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
18 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian